
برو ادامه.......❌
زندگی در یک کلمه خلاصه میشود و اون کلمه عشق نام دارد.......
مرینت در امارت آگراست زندگی میکرد...
خاله امیلی از او مراقبت میکرد چون او همین دیروز مادرش یعنی خواهر خاله امیلی رو از دست داد و مجبور شد پیش تنها خانواده اش یعنی خاله امیلی عمو گابریل و پسر خالش که ازش متنفره یعنی «آدرین» زندگی کنه.....
مرینت 12 ساله حال مجبور بود با پسری هم اتاقی شود که حتی از اسمشم حالت تهوع بهش دست میداد.....