
برو ادامه این پارت شوکه کنده اس
آدرین:بیا اینجا اتاقته
فیلیکس:ممنون ادرین من برم یه دوش بگیرم بعدش با هم حرف میزنیم
ادرین:خیلی خب باشه
فیلیکس:خیلی خب بریم یه دوش نیم ساعته بگیریم بعد بریم سراغ یه دوست قدیمی
نیم ساعت بعد
ادرین:فیلیکس در اومدی
فیلیکس:اره بیا داخل
ادرین:از خودت بگو این مدت که لندن بودی چکار کردی
فیلیکس:اول یه بغل دلتنگی بعد سوال و جواب(نیازی به گوشیت نداری دیگه برای منه)
ادرین:حالا بنال بینم
از زبان راوی:این دوتا اسکل نزدیک دو ساعت باهم حرف زدن بعدش ادرین از اتاق فیلیکس زد بیرون
فیلیکس:خب بزا بینم شماره این معشوق من چنده اها پیداش کردم من و ادرین انقدر شبیه هم هستیم که نتونه تشخیص بده وقته تغییر قیافه اس
مرینت:از طرف ادرین برام پیام اومده بود(دلتنگتم میای بریم بیرون)منم پیام دادم(تا 10 دقیقه دیگه حاضر میشم)اونم پیام داد(باشه 10 دقیقه دیگه میام دنبالت)
فیلیکس:رسیدم دم در خونه اش خوشبختانه هک کردن گوشیش کار سختی نبود هنوز زیبایی خودشو داشت دلم براش تنگ شده
مرینت:سلام ادرین چخبر
فیلیکس:سلام سلامتی بریم کافه دو لا په
مرینت:میبینم که خوب یادت مونده
فیلیکس:مگه میشه اولین جایی که قرار گذاشته بودیم رو یادم بره
مرینت:باز شیطونیت گل کرد راه بیوفت حرف اضافه نزن
فیلیکس:رسیدیم بریم سر همون میز بشینیم
مرینت:چجوری یادت مونده
فیلیکس:تازه یه روز گذشت ها اگه اینطوری فراموش کار بشی قلبم میشکنه ها
مرینت:به دل نگیر من 5 ماه پیش رو یادم نرفته این یکیو یادم بره(این چرا انقدر خوشحاله اخلاقش شبیه فیلیکس شده)
فیلیکس:مرینت؟مرینت؟
مرینت:بله ببخش فکرم مشغول بود
فیلیکس:وقتی پیش منی نباید مشغول باشه
مرینت:میبینم خیلی مرموز شدی تغییر شخصیت دادی
فیلیکس:نه فقط دارم چیزایی که از دست دادم رو دوباره به دست میارم
مرینت:چی!!!!!!!!!!!!منظورت چیه؟
فیلیکس:عزیزم دیدی منو فراموش کردی؟
مرینت:چجوری منو پیدا کردی؟
فیلیکس:به لطف دوست صمیمیت الیا سزار
مرینت:چی!!!!!!!!!! پس بگو چرا تعجب نکردم چرا انقدر شبیه ادرینی تنها چیزیتون که فرق داشت مدل موهاتون بود
فیلیکس:اره چون پسرخالشم
مرینت:من باید برم دستشویی
فیلیکس:با این چیزا نمیتونی سر منو شیره بمالی گرفتی دوباره من وتو یه زوج میشیم مخالفتی نیست وگرنه دوباره چاقو میخوری عزیزم
مرینت:گوره پدرت!!!!!!!!!!!!
فیلیکس:گوره بابای تو خخخخخخخخخخ
مرینت:ادرین این اجازه رو بهت نمیده
فیلیکس:کی از ادرین اجازه خواست اون فقط یه بچه ساده لوحه
مرینت:منو ول کن دستمو ول کن تو نمیتونی چیزیو به زور به دست بیاری
فیلیکس:میبینم ادبیاتت قوی شده افرین
مرینت:مگه من باهات شوخی دارم...........
ادرین:رفتم اتاق فیلیکس اما نبودش لابد رفته بیرون بگرده هوای مرینت رو کرده بودم گوشیم رو در اوردم که دیدم گوشی من نیست فیلیکس مطمئنم کار توئه اما برای چی!!!!!! نکنه............
5 ماه پیش
ادرین:رفتم ملاقاتی فیلیکس وضعش داغون بود
فیلیکس:سلام ادرین
ادرین:سلام فیلیکس میبینم که وضعت داغونه
فیلیکس:گناه من این بود که زیاد بهش رو دادم اگه دستم بهش برسه خفش میکنم
ادرین:بیخودی خودتو بی گناه جلوه نده از پشت بهش چاقو زدی اگه میمرد چی
فیلیکس:مست بودم هیچی حالیم نبود
زمان حال
ادرین:حالا فهمیدم عشق قبلی مرینت فیلیکس بوده برای همین بود چیزی درباره اش بهم نگفت چون چهره اش شبیه منه باید مرینت رو پیدا کنم قبل از اینکه فیلیکس بلایی سرش نیورده
مرینت:موقعی که پیام دادی اون تو بودی نه ادرین درسته
فیلیکس: مثل همیشه باهوشی خوشم از هوش زکاوتت میاد
مرینت:حالا که اینطور شد هیچ راهی برای فرار ندارم مجبورم هرچی که میگه رو گوش کنم البته تا زمانی که یه راه فرار پیدا کنم
ادرین:احتمالا برا اینکه مرینت شک نکنه برده اش کافه دولا په سریع خودم رو رسوندم دیدم با هم سر میز نشستن فیلیکس سریع بگو اینجا چخبره
فیلیکس:اروم باش بشین تا همه چیز رو برات تعریف کنم
ادرین:اوکی بنال
فیلیکس من و مرینت دوران راهنمایی با هم تو یه کلاس بودیم کم کم به همدیگه علاقه پیدا کردیم بعدش عشقمون نسبت به همدیگه شدید میخواستیم نامزد کنیم تا اینکه همون شب من مست کردمو مرینت رو با چاقو زدم بقیه اش رو خودت میدونی
مرینت:من دیگه به تو علاقه ای ندارم نه به تو نه به ادرین منه هنوز اونو درست نمیشناسم فقط بهش یه فرصت دادم تا حسی که بهم داره رو بگه
ادرین:چی یعنی تو منو دوست نداری
مرینت:بهت که گفتم من دور عشق رو خط کشیدم نمیخوام دوباره اون اتفاق برام تکرار بشه شما دوتا جفتتون شبیه همید
فیلیکس:خودت میدونی که ولت نمیکنم یا مال من میشی یا میمیری
ادرین:فیلیکس به خودت بیا
فیلیکس: تو خفه شو بچه
مرینت:بسه آبرومون رفت از جفتتون متنفرم بدو بدو از اونجا فرار کردم بابت حرفایی که به ادرین زدم ناراحت بودم اما مجبور بودم
ادرین:راه بیوفت میریم خونه اونجا راحت تر میشه حرف زد رفتیم خونه که دیدم خاله آملی اومده بود(اینو کجای دلم بزارم)
آملی:ادرین عزیزم خوشحالم که میبینمت یه سوپرایز خوب هم برات دارم زویی دخترمم باهام اومده
ادرین:چی!!!!!!!!!! نه نه ازم انتظار نداری که
آملی:اره شما دوتا نامزد میکنید عزیزم وای از بچگیتون من و مادرت این آرزو رو داشتیم
ادرین:ولی من نمیتونم
زویی:رو راست باش برای چی
ادرین:دلم پیش یکی دیگه گیره
فیلیکس:که امروز ولت کرد و رفت پس مشکلی نیست(عمرا بزارم مرینت برای تو باشه)
ادرین:لعنت بهت
آملی:پس دیگه مشکلی نیست کارهای نامزدی رو باید ردیف کنیم
امیلی:آملی یخورده اروم باش الان از ذوق سکته میکنی
آملی:درسته راست میگی ولی خب خیلی ذوق دارم
مرینت:حالا که فیلیکس از مون پلیه اومده به پاریس پس معلومه دیگه اینجا جای من نیست بلیط میگیرم که برم سمت تولوز میرم پیش خانوادم اما قبلش یه نامه برای ادرین مینویسم باید حرف اخرم رو بشنوه
ادرین:فیلیکس گوشییم رو پس بده
فیلیکس:از اونجایی که دیگه کاری باهاش ندارم پس قبوله بگیر خسیس
ادرین:گوشیم رو بازگشت به کارخانه زدم تا اگه یه موقع هکش کرده باشه بپره گوشیم دوباره مثل روز اولش شد یه ایمیل برام اومد از طرف مرینت
«ادرین عزیزم این حرفای اخرمه چون قراره برم تولوز پیش خانوادم فردا ساعت 8 قراره برم تونستی بیا برای بار اخر من رو ببین اگه هم نتونستی اینو بدون من برای همیشه تورو دوست دارم»
ادرین:چی اون منو دوست داره!!!!!!!اون منو دوست داره پس چرا اون حرفارو زد احتمالا برای اینکه فیلیکس رو گمراه کنه وای اون منو دوست داره اون عاشقمه
مرینت:ساعت 6 صبح از خواب بیدار شدم وسایلم رو جمع کردم کلید خونه رو دادم دست صاحب خونه پاریس برای همه شهر عاشقی بود اما برای من نه تا رسیدم به فرودگاه ساعت 7:45 شده بود منتظر بودم که ادرین رو ببینیم که از پشت دستای یه نفر پشتم حلقه شد
ادرین:خوشحالم که میبینمت
مرینت:اومدی واقعا؟یا دارم خواب میبینم
ادرین:خواب نیست واقعیت نمیشه نری
مرینت:مجبورم از دست فیلیکس فرار کنم
ادرین: پس مدرسه چی
مرینت:نگران من نباش من همچینم فقیر نیستم پدرم صاحبب شرکت دوپن در تولوز هست
ادرین: پس تو با من هم سطحی
مرینت:اره به خاطر همین بود انقدر با من راحت بودی دیگه وقتشه راستی امیدوارم با زویی خوشبخت بشی
ادرین:تو از کجا میدونی
مرینت:آملی دوست مامانمه از اونجا خبر دارم میدونم که دلت نیست پس تحمل کن
ادرین:کی برمیگردی
مرینت:نمیدونم شاید 3 یا 5 سال بعد هر وقت درسم تموم شد
ادرین:خیلی زیاده اگه فراموشت کردم به دل نگیر
مرینت: من تورو فراموش نمیکنم تو هم همینطور به امید دیدار دوبارهههههه!!!!!!!!!!
اینم از این پارت دهنم صاف 7034 کاراکتر ولی پارت خفنی شد لایک کامنت یادتون نره فعلا