عشق از نو پارت 5

20:19 1402/06/22 - Aryan2023

خب توی این پارت اونج هیجان وجود داره پس هرکاری داری ول کن بکوب رو ادامه مطلب

3 سال پیش

؟:سلام مرینت دوپن چنگ

مرینت:سلام شما کی هستین

؟:تو فرض کن یه دوست

مرینت:چجور دوستی هستی که نمیشناسم فک کنم اشتباه گرفتید

؟:اگه قطع کنی شانستو از دست میدی

مرینت:اون وقت چه شانسی

؟:ببین من میدونم تو ادرین اگراست رو دوست داری ولی اون نه

مرینت:تو از کجا میدونی

؟:اون با زویی خوشبخته بعد از اینکه تو از پاریس رفتی اون نسبت به زویی حسایی پیدا کرد و تورو مثل کلویی بورژوا دور انداخت

مرینت:خب چرا به من کمک میکنی

؟:منم مثل توام قبلا با ادرین بودم اما بعدش ولم کرد اخلاقش اینه با دخترا خوش میگذرونه

مرینت:این یکیو موافقم

؟:3 سال دیگه به هر بهونه ای که شده میری پاریس و باهاش روبه رو میشی اون وقت میفهمی من چی میگم

مرینت:اسمت چیه؟

؟:فعلا لزومی نیست بدونی تا بعد

زمان حال 

مرینت:خیلی خب برم یه سر هتل اول بعدش برم سراغ امیلی اگراست تا با اون حرف بزنم ساعت 7 شب بود که با ماشینم رفتم خونه امیلی اگراست

خدمتکار:با کی کار دارید

مرینت:امیلی اگراست

خدمتکار: بفرمایید داخل

مرینت:ایشون کجا هستن 

خدمتکار:منتظر باشید من خبرتون میکنم

امیلی:نیازی نیست خودم اومدم

مرینت:شما منو نمیشناسید ولی من خوب شمارو میشناسم هم شما هم پسرتون

امیلی:بگو بینم دختر جون چی میخوای 

مرینت:امروز رفتم شرکت اگراست ادرین این قرار داد رو قبول نکرد از اونجایی که شرکتتون خیلی قرض داره طرح هاتون رو به قیمت دوبرابر میخرم

امیلی:این لطفتون رو مدیون چی هستم

مرینت:لطف نیست شراکته

امیلی:از اونجایی که چاره ای نمیبینم بده برگه رو تا امضاء کنم بیا تمومه

مرینت:مبارک باشه

امیلی:مبارک صاحبش

ادرین: مامان اینجا چخبر

مرینت:آآ جوجه اگراست هم که اینجاست من میرم خانم اگراست شما خودتون برا جوجه همه چیزو توضیح بدید فعلااا

ادرین:مامان چیشده

امیلی:قرار داد رو امضاء کردم

ادرین:مامان چطور اینکارو کردی من امضاء نکردم اون وقت تو....

امیلی:من اجازه نمیدم میراثی که پدرت برامون گذاشته اینطوری حیف و میل بشه بهترین کار رو کردم تو هم حق دخالت نداری

ادرین:تا حالا مامان رو انقدر اشفته ندیدم مرینت چرا انقدر با من بد شده هزار تا سوال تو مغزم بود دهنم صاف شده


مرینت:الو مرحله اول انجام شد

؟:خوبه بریم سراغ مرحله دو 

مرینت:قرار بود اسمت رو به من بگی 

؟:لایلا راسی

مرینت:هوم اشنا میزنی برام ببینم قبلا هم رو ندیدیم 

؟:6 سال پیش توی فرودگاه

مرینت:آآ الان یادم افتاد معلومه خیلی باهوشی

لایلا:تو اینطور فکر کن همه کارارو قراره تو انجام بدی نه من

مرینت: لذتش به همینه فعلا

لایلا: تورو هم مثل بقیه به درک فاصل میکنم مرینت اما اول باید ازت استفاده کامل رو کنم وگرنه اینطوری بازی حال نمیده

مرینت:مطمئنم از پشت بهم خنجر میزنه بنابراین باید بگردم دنبالش الو لوکا

لوکا:بله مرینت کاری داشتی 

مرینت:دنبال یه نفر هستم لایلا راسی

لوکا:فردا بهت زنگ میزنم

مرینت:خیلی خب باشه بعد از تماسم با لوکا یه پیام از طرف ادرین اومد واسم(بیا کافه دو لا په) رفتم اونجا سر همون میز نشسته بود کاری داشتی؟

ادرین: بشین حرف بزنیم

مرینت:موضوعی یادم نیست که نیمه تموم مونده باشه روزگارت قراره سیه بشه

ادرین:دلیلی نمیبینم که بخوای اینکارو کنی

مرینت:چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟فکر کردی نمیدونم زویی رو دوست داری

ادرین:چی تو از......

مرینت:پس واقعیت داره لایلا راسی همه چیزو بهم گفت

ادرین:چی لایلا گوش کن اون ادم خطناکیه اون.......

مرینت:دهنتو ببند یه کلام هم حرف نزن هم تو ازم سوءاستفاده کردی هم فیلیکس دخل جفتتون رو میارم

ادرین:داری با دم شیر بازی میکنی

مرینت:عاقبتش هر چیزی که باشه قبول میکنم 

ادرین:خیلی خب پس بیا بغلم بینم

مرینت:چی چیکار میکنی منو بزار زمین کله تخم مرغی

ادرین:خفه شو برو تو ماشین

مرینت:منو داری کجا میبری

ادرین:مگه نگفتی عاقبتش مهم نیست پس جاشم نباید مهم باشه

مرینت:وایسا نگه دار تو نمیتونی اینکارو کنی من هرکاری باهات کنم مستحقش 

ادرین:من دوست دارم نه ازت سوءاستفاده کردم نه بهت چاقو زدم گرفتی ادم شو الانم در دهنتو ببند میریم یه جایی که فقط خودمو خودت باشیم

 

 

خب اینم از این پارت انگشتام درد گرفتن امیدوارم خوتون اموده باشه تا اینجا تا پارت بعدی بای